معنی پاره پاره - فرهنگ فارسی معین
پاره پاره کردن 1 - از همه جا دریدن ، پارچه پارچه کردن . 2 - به قطعات جدا تقسیم کردن ، بخش بخش کردن . آتش پاره
معنی پاره - فرهنگ فارسی معین - لام تا کام
پاره پاره کردن. 1 - از همه جا دریدن ، پارچه پارچه کردن . 2 - به قطعات جدا تقسیم کردن ، بخش بخش کردن .
پاره پاره کردن - معنی در دیکشنری آبادیس
پاره پاره کردن - معنی در دیکشنری آبادیس. معنی انگلیسی. fragment, lacerate, worry. فرهنگ فارسی. ( مصدر ) ۱ - بسیار جای از هم دریده کردن از همه جا دریدن پارچه پارچه کردن قطعه قطعه کردن لخت لخت کردن لت لت کردن تقطیع. ۲ - بقطعات جدا
جستوجوی پاره کننده واژهیاب
جستوجوی «پاره کننده» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
پاره کردن in English - Persian-English Dictionary Glosbe
Check 'پاره کردن' translations into English. Look through examples of پاره کردن translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.
معنی پاره پار شدن - فرهنگ فارسی هوشیار
معنی پاره پار شدن - فرهنگ فارسی هوشیار. مشاور تلفنی شغلی تحصیلی حقوقی ازدواج و خانواده کلیک کنید. پاره پار شدن. 0. پاره پاره شدن . ممزق، مشقوق، ممزع، تمزقها. پاره پاره شدن .
پاره کردن - معنی در دیکشنری آبادیس
پاره کردن - معنی در دیکشنری آبادیس. مترادف پاره کردن. معنی انگلیسی. bust, cleave, cut, lacerate, pull, rend, rupture, sever, slash, split, sunder, tear, to fear, to rend, to wear. فرهنگ فارسی. واژه نامه
سوراخکاری - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مته پیچشی فولادی با سرعت بالا برای سوراخ کردن آلومینیوم با روان کننده متیله الکل معمولا برادهها به سمت بالا و دور از مته توسط شیار مته منتقل میشوند.
ترجمه "پاره پاره کردن" به انگلیسی - Glosbe
ترجمه "پاره پاره کردن" به انگلیسی. fragment, fritter, lacerate بهترین ترجمه های "پاره پاره کردن" به انگلیسی هستند. نمونه ترجمه شده: در راه پاره پاره کردن گلوي ( اسپارتاکوس ) حاضرم تمام دنيا رو با کمال ميل بدم ...